درخواست چشمه (قرآن)گروهی از کفار مکه از حضرت محمد صلی الله علیه وآله خواستند تا چشمه ای در مکه ایجاد نماید. ۱ - درخواست مشرکانمشرکان از پیامبر صلی الله علیه وآله، برای جوشاندن چشمهای از سرزمین مکه درخواست کردند. وقالوا لن نؤمن لک حتی تفجر لنا من الارض ینـبوعـا (و گفتند تا از زمين چشمه اى براى ما نجوشانى هرگز به تو ایمان نخواهيم آورد.) «کلمه (فجر) به معناى باز کردن و شکافتن است ، وهمچنین است کلمه (تفجیر) با این تفاوت که تفجیر مبالغه وبسیارى را هم مى رساند، و (ینبوع) به معناى چشمه اى است که آبش خشک نمىشود، وکلمه (خلال) به معناى وسط و اثناء هر چیزى است، و (کسف) جمع کسفه است همچنانکه قطع جمع قطعه است، هم بر وزن آن است و هم به معناى آن، و کلمه (قبیل) به معناى مقابل است، مانند عشیر که به معناى معاشر است و کلمه ( زخرف ) به معناى طلا است ، و (رقى) به معناى صعود و بالارفتن است . این آیات آن معجزاتى را حکایت مىکند که قریش علیه رسول خدا (صلى اللّه علیه وآله وسلم ) اقتراح و از وى مطالبه مىکرده اند. و با وجود قرآن که معجزه جاودانى است ایمان آوردن خود را مشروط به آن مىنمودند، چون مىخواستند قرآن را یکدستى گرفته آن را خوار بشمارند. ومعناى آن این است که (قالوا) یعنى قریش گفتند: (لن نومن لک) اى محمد به تو ایمان نمىآوریم (حتى تفجر) تا آنکه بشکافى (لنا من الارض) براى ما از زمین مکه با همه کم آبیش (ینبوعا) چشمه آبى که آبش خشک نشود.» ۱.۱ - بهانههاى رنگارنگ«پس از بيان عظمت و اعجاز قرآن در آيات گذشته، در آيات مورد بحث به قسمتى از بهانهجوئىهاى مشركان اشاره مىكند. بهانهجوئىهائى كه نشان مىدهد: موضع اين دسته از كفار در برابر دعوت حياتآفرين پیامبر صلى الله عليه و آله جز لجاجت، عناد، طغيان و استکبار نبوده؛ چرا كه در برابر پيشنهاد منطقى پيغمبر و سند زندهاى كه همراه داشته، چه درخواستهاى نامعقولى كه نمىكردند. اين درخواستها در آيات فوق در شش قسمت بيان شده است: نخست مىگويد: «آنها گفتند ما هرگز به تو ایمان نمىآوريم مگر اين كه از اين سرزمين چشمه پر آبى براى ما خارج كنى»!...» ۲ - پانویس
۳ - منبعفرهنگ قرآن، مرکز فرهنگ و معارف قرآن، برگرفته از مقاله «درخواست چشمه». |